احمد دست كمونچه و دوستش برزو به تهران مي روند تا براي خانم مهربان، كه فلج است و به موسيقي علاقه دارد، برنامه اجرا كنند. خانم مهربان با خواهرش ستاره زندگي مي كنند و منتظرند تا مراد، برادر گمشده ي احمد، از فرنگ بازگردد و با ستاره ازدواج كند؛ اما مراد كه در زندان است و داراي زن و فرزند است سعي دارد قبل از مرگ خانم مهربان ستاره را به عقد خو درآورد تا وارث ثروت او شود. تيمور احمد را در خانه ي مهربان مي بيند و متوجه شباهت او به مراد مي شود.
Watch Youtube Trailer Join nowاحمد دست كمونچه و دوستش برزو به تهران مي روند تا براي خانم مهربان، كه فلج است و به موسيقي علاقه دارد، برنامه اجرا كنند. خانم مهربان با خواهرش ستاره زندگي مي كنند و منتظرند تا مراد، برادر گمشده ي احمد، از فرنگ بازگردد و با ستاره ازدواج كند؛ اما مراد كه در زندان است و داراي زن و فرزند است سعي دارد قبل از مرگ خانم مهربان ستاره را به عقد خو درآورد تا وارث ثروت او شود. تيمور احمد را در خانه ي مهربان مي بيند و متوجه شباهت او به مراد مي شود.
Watch Youtube Trailer Join now