نازی و رضا و فرهاد از کودکی با هم بزرگ شدهاند. فرهاد به وکالت مشغول است و رضا روزگار را به بطالت میگذراند. آن دو به نازی علاقه دارند اما نازی و پدرش سرهنگ به رضا اعتنائی نشان نمیدهند و فرهاد برای خاطر رضا از عشق خود صرف نظر میکند. رضا درس میخواند و به خدمت نظام میرود اما پس از مدتی دوستش جمشید خبر میآورد که او در یک درگیری نظامی کشته شدهاست. روزی که نازی و فرهاد برای ازدواج آماده شدهاند، رضا سر میرسد و فرهاد مقدمات ازدواج آن دو را فراهم میکند تا این که مدتی بعد رضا در صندوقچهٔ جواهرات نازی نامهای قدیمی از فردی ناشناس خطاب به نازی میبیند که به او اظهار علاقه کردهاست. نازی از افشای نام فرهاد خودداری و رضا به قهر قصد سفر میکند.
Watch Youtube Trailer Join nowنازی و رضا و فرهاد از کودکی با هم بزرگ شدهاند. فرهاد به وکالت مشغول است و رضا روزگار را به بطالت میگذراند. آن دو به نازی علاقه دارند اما نازی و پدرش سرهنگ به رضا اعتنائی نشان نمیدهند و فرهاد برای خاطر رضا از عشق خود صرف نظر میکند. رضا درس میخواند و به خدمت نظام میرود اما پس از مدتی دوستش جمشید خبر میآورد که او در یک درگیری نظامی کشته شدهاست. روزی که نازی و فرهاد برای ازدواج آماده شدهاند، رضا سر میرسد و فرهاد مقدمات ازدواج آن دو را فراهم میکند تا این که مدتی بعد رضا در صندوقچهٔ جواهرات نازی نامهای قدیمی از فردی ناشناس خطاب به نازی میبیند که به او اظهار علاقه کردهاست. نازی از افشای نام فرهاد خودداری و رضا به قهر قصد سفر میکند.
Watch Youtube Trailer Join now